نوید شاهد - کتاب «فرمانده شهر» روایت زندگی‌نامه و خاطرات فرمانده شهید «محمدعلی جهان آرا» است که به قلم داوود بختیاری دانشور توسط نشر شاهد در سال 1383 منتشر گردید.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، "فرمانده شهر" روایتی از زندگینامه و خاطرات فرماده شهید محمد علی جهان آرا است که در سال 1383 در 80 صفحه، توسط نشر شاهد به چاپ رسید. این کتاب، به کوشش و قلم ربابه داوود بختیاری دانشور و شمارگان 3000نسخه منتشر شده است. این اثر با کمک حوزه هنری سازمان تبغلیات اسامی، بنیاد شهبد و امور ایثارگران به چاپ رسیده است.

صفحه 24 کتاب"فرمانده شهر" آمده است:

خون لخته شده تو دهان محمد پاشیده شد تو صورت مرد کت چرمی. انگار که آب جوش پاشیده باشند، از جا کنده شد.

- این قدر گرسنه نگه اش دارید تا بمیرد.

آهنگ هوهوی باد، آرامتر به گوش می رسید. حیاط با دیوارهای بلندش، مهتاب گرفته و سرد بود. ترس از آینده مثل خوره جانم را می خورد. برای گرم شدن در جا می زدم. محمد هر چند دقیقه یکبار به صورت باد کرده ام نگاهی می انداخت تمام زخمهایش باز شده بود و از آنها خون بیرون می زد. سردی مرگ را روی پوستش می شد دید. بغض گلویم را گرفته بود. چشمانم را بهم فشردم تا جلو اشکهایم را بگیرم. محمد از این کار خوشش نمی آمد.

سربازی که جلوی در نگهبانی می داد آهسته و قدم رو به طرف محمد رفت.

- یکی دیگر از شماها را گرفته اند.

صدای نگهبان پر از ترس بود. با این حال، محمد مثل برق گرفته ها از جا کنده شد

- دروغ می گویی؟!

- فقط خواستم بدانید دلم برایتان می سوزد.

با رفتن نگهبان، محمد نگاهش را تو صورت من دوخت و بعد به فکر فرو رفت. در حالی که پا بر زمین می کوبیدم خفه گفتم:

- دروغ می گوید.

جوابی از محمد نشنیدم. انگاری اصلا" در آنجا نبود. نگهبان دوباره به او نزدیک شد، این بار صدایش دوستانه تر شده بود:

- باور کن راست می گویم. شنیدم اطلاعاتی همم به رئیس ساواک داده است!

- این دیگر دروغ است. من از بچه ها مطمن هستم.

صدای محمد چنان محکم بودد که نگهبان راا سر جایش میخکوب کرد.

 


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده